کارشناسان ورزشی بر این باورند که گام نخست برای پیشرفت فوتبال، استعدادیابی است. باید پذیرفت در دل همین مملکت، دهها کریمی، دایی، مهدوی کیا، عزیزی و… نهفته که چشمی برای دیدن آنها نیست. این را بپذیریم که ما ایرانیها از بسیاری جهات در مورد نیروی انسانی، کارمان از دیگر کشورها آسانتر است.به گزارش «»، همان گونه که در والیبال، بسکتبال، وزنه برداری، تکواندو، کشتی فرنگی و… با استعدادیابی و برنامه ریزی درست به قدرت نخست آسیا تبدیل شدیم، در فوتبال هم میتوانیم. شاید بتوان گفت نه تنها در ورزش، بلکه در المپیادهای علمی و… نیز جوانان برومند ایرانی، پتانسیل بالای خود را به رخ کشیدهاند که بحث درباره آن در این مثال نمیگنجد. اما آنچه این مطلب را به درازا میکشاند، پرسشی است که همواره مطرح است: چرا با وجود داشتن این همه استعداد، باز هم در فوتبال درجا میزنیم؟ متأسفانه بیشتر باشگاهها و مربیان لیگ به حاضرخوری خو کردهاند و از این بدتر اینکه بیشتر مربیان ترسو شدند و تنها به نتیجه میاندیشند. هماکنون بازیکنان تیمهای ملی امید و جوانان در بهترین وضعیت هستند و در صورتی که به آنها میدان داده شود، با انگیزهای که دارند، بسیار زود در راه پیشرفت گام برمیدارند و باشگاهها به جای صرف هزینههای میلیاردی، میتوانند از نیروی جوان و با انگیزه به نحو احسن سود ببرند، آقایان امثال کریمی، نکونام، آندو و چندین بازیکن مطرح دیگر سالهای پایانی دوران فوتبال خود را میگذرانند، لطفا کمی واقع بین باشید.گویا مشکل اصلی استعداد نیست، بلکه استعدادیابی است. دیگر کسی به خود زحمت نمیدهد به محلات گوناگون سرک بکشد و نوجوانان و جوانان مستعد را شناسایی کند. دیگر مربی سازندهای چون ناصر ابراهیمی پیدا نمیشود که امیر قلعه نوعی را از دل زمینهای خاکی نازی آباد کشف کند، با خود به راه آهن ببرد و تا بازوبند کاپیتانی شاهین و استقلال بالا بکشد. دیگر عاشق نداریم یا به عبارت بهتر عشقی نیست. عشق همان زمینهای خاکی است که زیرساخت و پیش نیاز استعدادیابی است؛ زمینهایی که در سالهای اخیر، معلوم نیست چه بلایی بر سر آنها آمده است؟ در همین تهران گود شهرزاد، سبلان، زمین دوراهی قپون، یخچال و… چه شدند؟ چند تایی به بساز و بفروشها و برج سازها واگذار و برخی دیگر تبدیل به پارکینگ و میدان میوه و تربار شهرداری شدند و الباقی نیز به نام مدارس فوتبال به محلی برای درآمدزایی سودجویان بدل شد. در چنین شرایطی طبیعی است که پیشرفت نکنیم، چون پشتوانه سازی نکردیم. در واقع تا هنگامی که زمین مناسب و رایگان برای جذب استعدادها نداشته باشیم و روی تیمهای پایهای سرمایهگذاری نکنیم، وضعیت همین خواهد بود. امروز تیم ملی بزرگسالان کشورمان به تیم درجه سومی لبنان میبازد، فردا روز چه خواهد شد؟ شاهین کجاست؟ راه آهن و بانک ملی به عنوان تیمهای سازنده تهران کجا هستند؟ مدیرانی که در سالهای اخیر در رأس فوتبال و شهرداری پایتخت قرار گرفتند، بساری از استعدادها را نابود کردند و گناه پنهان کاری و هیچ نگفتن هم کمتر از گناه آنها نیست. تا دیروز راه آهن، بانک ملی، شاهین و… سازندگی میکردند و باشگاههای پرسپولیس، استقلال، پاس و… از دسترنج این باشگاهها و مربیان سازنده سود میبردند، ولی متأسفانه امروز همین اندک هم دیده نمیشود!مدارس فوتبال و افراد سودجو مثل خوره به جان این فوتبال افتادهاند و استعدادها نیز در حال نابودی هستند و دور نیست آن روزی که فوتبال ایران نیز جزو تیمهای درجه سوم و چهارم آسیا قرار بگیرد. در پایان بار دیگر تأکید میکنیم خطر نابودی فوتبال جدی است.